كلياتي باب مورد نوشابههاي غيرالكلي گازدار:
مادهها تشكيل دهندة نوشابههاي غيرالكلي گازدار عبارتند از: عصاره، آب، شكر،
گازكربنيك، اسانسها، مواد پايداركننده، رنگهاي مجاز خوراكي و اسيدهاي خوراكي.
نوشيدنيهاي غيرالكلي را برا اساس منشاء مادهها اوليه بصورت زير تقسيمبندي
ميكنند: آبهاي آشاميدني- آبهاي درماني- شير بعنوان نوشابههاي گازدار از مواد
مصنوعي و نوشابههاي گازدار از مواد گياهي كه نوع اخير رايجترين نوشيدني باب صنعت
نوشابهسازي ميباشد. اين نوشابه ها از عصارهها و اسانسهاي طبيعي گياهي، به
دوست فاكتورهاي ديگر ساخت نوشابه تهيه ميگردند. نوشابههائي كه از اسانسهاي
طبيعي تهيه ميشوند از نطر كمي، مقدار قابل توجهي هستند. اسانسهاي طبيعي مواد
استخراجي از ميوهها و يا گياهان رايحهدار مانند دارچين، زنجبيل و غيره ميباشند.
عصاره را از ميوههاي رسيده سالم و میانجیگری روشهاي مكانيكي تهيه ميكنند و يا
از گياهان خشك و خاکه شده توسط اسم استخراج مينمايند.
آب مناسبت نياز باب صنعت نوشابهسازي، پس از انجام عملياتي بر روي آب آشاميدني
آبادی مورد استعمال قرار ميگيرد. اين ماء بايد بری رنگ، شفاف، بدون بو و عاري از
ميكروارگانيزمها بوده و سختي ثانیه بيش از ppm 300 نباشد.
در تکنیک نوشابهسازي از مادهها شيرين كننده مانند شكر، قند انورت دكستروز،
فروكتوز، شكر مايع و در بعضي موارد از مواد شيرين كننده مصنوعي استفاده ميشود. در
كشور ما استفاده از مواد شيرين كنندة مصنوعي استعاره نميباشد. شكر مايع و سيروپ
گلوكز با تكامل آیین صنعتي هيدروليز نشاسته اهميت اقتصادي زيادي پيدا كردهاند. قند
انورت نيز نوعي آشامیدنی شكر ميباشد كه در اثر حرارت ادا کردن ساكارز در حضور اسيدها و يا
آنزيمها و تبديل به سمت گلوكز و فروكتوز تهيه ميگردد. از شيرينكننده هايي كه داراي
42 درصد فروكتوز و 51 درصد دكستروز ميباشند نيز در صنعت نوشابهسازي استفاده ميشود
اين مايع قندي باب مقابل تخمير ميكروبي داراي مقاومت و قدرت بيشتري انتساب به ساير
شيرين كنندهها در طول نگهداري و انبارداري
ميباشد.
از مهمترين مادهها شيرين كننده مصنوعي ساخارين، سيكلامات. گلوسين و چندين
مادة ديگر هستند. شيريني سيكلامات 60-40 مرتبه بيشر از ساكارز ميباشد ولي مصرف
آن باب سالهاي 1970-1969 ممنوع شد.
جهت پايداركنندگي آشامیدنی از اسيدهاي خوراكي مانند اسيدتارتاريك، سيتريك، لاكتيك، ماليك و فسفريك استعمال ميشود.
نوشابههايي داراي بهترين ترشي هستند كه اسيديته آنها معادل 2-1 گرم اسيد تارتريك
باب يك ليتر آب مقطر باشد. غلظت گاز كربنيك نيز در طعم ترشي آشامیدنی موثراست.
رنگها حرف اصل منشاء آنها به دو دسته رنگهاي طبيعي و مصنوعي تقسيم ميشوند.
رنگهاي طبيعي داراي سه منشاء اصلي معدني (اكسيد فريك)، گياهي (كارامل) و
حيواني(كارمين) ميباشند.
كارامل را بعنوان امولسيون كننده نيز ميتوان مصرف نمود. اسانسهاي معطر
مانند ميخك، زنجبيل، دارچين، نعناع و ديگر مواد در نوشابه ممكن است معلق باشند.
خاصيت امولسيون كندگي كارامل موجب ميشود كه تولید نوشيدني بدون احتياج به مواد
امولسيون كننده ديگر از پايداري مناسبي برخوردار باشد. رنگهاي مصنوعي باب سه گروه
آنيوني، كاتيوني و غيريوني تقسيم ميشوند. در سود مواد رنگي بايد دقت شود كه در
مقابل اسيدي مقاوم بوده، تيرگي و اثر طعمي
نداشته باشد. امروزه در نوشابهسازي از اسانسها و ساير مادهها چاشنی دهنده بطور وسيعي
استعمال ميشود.
در ليمونادها اسانسهايي با طعم انواع توتها، گياهان معطر، زنجبيل و كنين
و براي نوشابههاي با عصارة كولا مواد رايحهدار مانند زنجبيل، بهار نارنج، هل و
غير استفاده ميشود.
نگهداري و احتراس فرآوردههاي غذائي خصوصا نوشابهها بدليل قابليت تخريب آن
ضروري ميباشد. باب نوشابهها تغيير رنگ، ويسكوزيته و رشد ميكروارگانيزمها به سمت مرور
زمان صورت ميگيرد. لذا در نوشابههاي غيرالكلي گازدار از تركيبات اسيد بنزوئيك،
اسيد فسفريك بعنوان نگهدارنده استفاده ميشود.
جهت تهية امولسيونهاي مواد خوراكي از تمام نوشابه از امولسيونهاي گوناگون
مانند استرا اسيد چرب با پلي گليسيرينها، منوگليسيريدها، ديگليسيريدها و
فسفاتيدها استعمال ميشود. تمام اينها براساس ساختمان هتروپلار داراي چهره مشترك در
داشتن گروههاي هيدروفيل و ليپوفيل ميباشند.
مواد مؤثر كولا عبارتند از: كافئين و تئوبرومين. ماده اثربخش كولا محرك سيستم
اعصاب ميباشد.
تكنولوژي، تهيه و ساختن نوشابههاي غيرالكلي گازدار شامل مرحلهها زير ميباشد:
الف- آمیخته كردن اجزاء تشكيل دهنده نوشابه
ب- افرودن آب دندان دارد
ج- تطهیر و استريل شيشهها
د- بستهبندي كردن
هـ- سيستم كنترل
باب مرحلة آمیخته كردن اجزاء، شربت شكر با غظت معين در دماي 75 درجه
سانتيگراد به سمت مدت 20 دقيقه پاستوريزه ميشود. به اين شربت عصارة اصلي، اسيدهاي خوراكي،
مواد رنگي، اسانسها و مادهها محافظتكننده افزون ميشود.
آب تصفيه شده پشت از سرد شدن به سمت قسمت كربوناتور هدايت ميگردد كربنه كردن
موجب گاز دار شدن و در نتيجه مطبوع و دلچسبت شدن نوشابه ميگردد.
بطريها قبل از اينكه پر شوند بايد تميز و بهداشتي شوند. براي اين منظور
داخل و خارج بطريهاي نوشابه با محلول قليايي و آب داغ شسته و سپس ماء كشيده ميشوند.
و پس از پر شدن و دربندي، اتیکت زده ميشوند در آخر بطريهاي نوشابه بازرسي و
كنترل كيفي ميگردند.
تهيه گياهان
دارويي:
بررسي گياهان ايران اعم از دارويي و غيردارويي توسط گياهشناسان ايراني صورت
گرفته است. نمونههايي از اين گياهان در موزههاي گياهشناسي انگلستان و فرانسه
نگهداري ميشود.
بطور كلي در ايران منطقهها بسيار متفاوتي از لحاظ ماء و هوا و از لحاظ رويش
گياهان وجود دارد. اين مناطق به سمت 4 بهر تقسيم ميشوند كه عبارتند از:
1- منطقة بادیه مركزي
2- منطقة هيركاني
3- منطقه زاگرس
4- منطقه خليج فارس
اين گياهان بصورت وحشي و يا كشت داده شده وجود دارند. تمام سنخ از اين
گياهان چاه خود چهره و چه كشت داده، داراي معايب و محاسني هستند. از مهمترين معايب
گياهان خودرو، پراكنده بودن آنها در سطح وسيع ميباشد. باب هنگام جمعآوري گياهان
وحشي نيابد كليه گياهان خودروي يك ناحيه را جمعآوري كرد، تا موجبات تكثير گياهان
مفيد باب يك ناحيه آماده گردد. در جمعآوري بايد دقت كرد تا آمیزش گياهان با گونههاي
مجاور و نيز آلودگي حرف ضايعات ميكروبي پيش نيايد. زمان جمعآوري و سن گياه نيز
داراي اهميت ميباشند.
از محاسين گياهان دارويي كشت شده، تكثير باب يك سطح محدوده و سهولت دسترسي
به ثانیه ميباشد. همچنين اسم جا به جا کردن كيفيت و كميت اين گياهان به راحتي امكان پذير ميباشد.
جهت كشت و تكثير گياهان دارويي عالي و پست تمام كدام روشهايي بكار ميرود.
كشت گياهان عالي توسط دانه، پياز، توبركول، ريزوم، قلمهزدن و پيوندزدن؛ كشت
گياهان برید بوسيله دستگاه زاينده و اسپروكوئيدي اجرا ميپذيرد.
پس از جمعآوري، عمليات خشك كردن روي گياه انجام ميگيرد. خشك
كردن در هواي آزاد، جهت خشكانيدن گياهاني كه حاوي اسانس ميباشند، استفاده ميشود.
خشك كردن با تاب مصنوعي در مورد گياهاني كه نياز به شرايط كنترل شده بيشتري
دارند بكار ميرود. از مزاياي اين روش تعجیل ایست فعاليت آنزيمها ميباشد. خشك كردن
در درجه حرارتهاي پايين، با انجماد مولكولهاي آب و خشك كردن در خلاء انجام ميگيرد.
باب مرحله بعد سوا كردن ناخالصي ها، به منظور عاري بودن گياه از بيماريهاي
گياهي و عدم اختلاط حرف گياهان ديگر انجام ميپذيرد. پس از تتمیم مرحلهها فوق آسياب
كردن گياه چهره ميگيرد. از گياه خاکه شده عصاره و يا رگ تهيه ميشود.
بررسيهاي انجام شده توسط محققين نشان دادكه برخي گياهان از نظر عطر، طعم و
اقارب بيولوژيكي جهت تهيه نوشابه درخور ميباشند. گياهاني نظير بادرنجبوبه، مرزه،
پونه، اسطوخودوس، مرزنگوش كاكوتي، آويشن از تيرة نعناع، زيرة سبر، زيره سياه،
شويد و گشنيز از تيرة جعفري، شيرين بيان از تيرة پروانه داران، از ميان گليهاي
داروئي، بهار نارنج و ميخك مناسب ميباشند.
در ايران از گياهان دارويي، جهت صرفها درماني به صورت عرقيات حرف عصاره
استفاده بعمل ميآيد مراكز توليد اسانس و عرقيات گياهان دارويي در ايران: شيراز،
ميمندفارس، تبريز، كرمان، كاشان و قمصر كاشان ميباشد.
جهت نگهداري عرقيات بايد آنها را باب شيشههاي كاملاً پر و به سمت دور از نور و
تاب نگهدراي نمود. سترون كردن آلت تقطير قبل از عمل با تبخیر آب كمك شاياني به
حفظ عرقيات ميكند.
عرقيات را از 3 لحاظ ميتوان طبقهبندي نمود:
1- تقسيمبندي از نظر طرز تهيه
2- تقسيمبندي از نظر رایحه
3- تقسيمبندي از تماشا اندازه گياهان بكار رفته
عوامل فيزيكي شيميائي و عوامل بيولوژيكي از جمله عواملي هستند كه باعث فساد
عرقيات ميگردند.
جهت تعيين بازدهي عرقيات، درصد اسانس آنها محاسبه ميگردد، در اين ميان
مرزه با 1/0 درصد اسانس و زيره سياه حرف 25/2 درصد اسانس به ترتيب كمترين و بيشترين
بازدهي عرقيات را در ميان گياهان مناسبت بررسي دارند.
جانب تهية اسانس از چهار آیین استفاده ميشود:
1- ماء
2- آب و بخار
3- بخار مستقيم
4- استحصال توسط حلال
يكي از روشهاي تعيين تركيبات حاضر د در اسانس، آیین تين لاير كروماتوگرافي
ميباشد. در كروماتوگرام بهدستآمده لكههايي با Rf مختلف بازده ميگردد، كه با مقايسه حرف نمونههاي استاندارد،
تركيبات شناسايي ميگردد.
اعلام طرح جايگزيني عرقيات سنتي گازدار با
نوشابههاي غيرالكلي گازدار
1-مقدمه
در ابتدا لازم است
بطور اختصار به سمت بررسي وضعيت و موقعيت گذشته كنوني نوشابهسازي در ايران پرداخته
شود.
تهيه و توليد
انواع شربت و آشامیدنی از قديم الايام در ايران متداول بوده و اكثراً بطور خاني و
بتدريج باب سطح تجارتي در كارخانهها اسم گرديده است. اين نوشيدنيها غالباً از
عصارة ميوه ها همراه حرف شكر و عرقيات بویا ساخته دشه و سپس با اقتباس از كشورهاي
خارجي و وارد نمودن آن، بصورت يك صنعت وابسته درآمد. تاريخچة اين صنعت و ابسته
بطور مشروح باب گزارش وزرات صنايع و کانها ايران صنايع آشاميدني و دخانيات ايران
1357 انتشار يافته است. خلاصة اين اعلام بشرح زير است:
در سالهاي پس از
تذکره جهاني، ساخت نوعي ليموناد و نوشابة ديگري بلندآوازه سينالكو در كارگاههاي كوچ
متداول گرديد ولي اين توليدات به سمت روش بهداشتي و باب سطح كارخانهاي انجام نميگرفت.
متاسفانه توليد و
رشد نوشابههاي صنعتي در ايران از همان دوران آغاز با وابسته بودن آن به كشورهاي
خارج، شروع شده است و به مرور سرمايهداران جهت بدست آوردن هر چه بيشتر سود
رفتار به ایجاد و تاسيس كارخانة ديگري در اين مورد مينمودند. حرف حدي كه درحال
اسم اكثر قريب به اتفاق آدم ايران به مصرف اين نوشابههاي وارداتي عادت كردهاند
و احتمالاً كمبود آن در بعضي موارد باعث ناراحتي آنها ميشود.
مصرف نوشيدينهاي
غير الكلي بطور سنتي و باب قديم الايام متداول بوده و بين فرهنگ هر بخش روابط
خاصي داشته است. اين نوشيدنيها بصورت آشامیدنی و عرقيات متناسب حرف ميوهها و
گياهان بومي تمام منطقه بطور سنتي متداول
بوده است.
پيدايش تکنیک نوشابهسازي خیر تنها منجر به كاهش توليد نوشيدنيها و عرقيات
گرديد، بلكه وابستگي كشور را از نظر ورود آب به خارج تشديد نمود. بعلاوه مقدار
زيادي پول از اين بابت از كشور خارج ميشود. بهرحال باب اين سیلاب از زمان كه سرمايه
هنگفتي در اين زمينه سرمايهگذاري شده است و اشارتاً تعداد زيادي كارگر باب اين صنعت
مشغول به كار ميباشند، ميتوان اين صنعت را باب جانب تهية نوشابههايي كه امكان
تهية مادهها اولية آن در كشور موجود است سوق داد.
بری ترديد، تهيه
و توليد نوشابه و نوشابهسازي با استفاده از مادهها موجود خصوصاً گياهان دارويي موجب
توسعة صنايع كوچك و رویش و تقويت اقتصاد ملي ميگردد.
باب اين زمينه
استفاده از نيروهاي انساني باب بخش كشاورزي و صنعتي موجب اشتغال بكار بسياري از هم
ميهنان و استفاده از منبعها طبيعي كشور ميگردد.
در ادامة تحقيات
وبررسي باب مورد مواد جوراجور جهت عصارة اصلي نوشابه شرايط زير بعنوان اصليترين
عوامل مورد تماشا رسم گرفت:
1- اين ماده سمي
نباشد.
2- اين ماده به
ميزان زياد در كشور باشد يا امكان كشت آن در سطح وسيع وجود داشته باشد.
3- حرف کرانه امكان
اين ماده براي آدم بیگانه نباشد.
4- اين ماده ارزان
قيمت باشد.
5- اين جرم جهت
ساخت نوشابه تكنولوژي پيچيدهاي نداشته باشد.
قارچ خوراكي صدفي Oyster
mushroom) )
×
محل رشد باب طبيعت : بر روي چوبهاي پوسيده يا در اسم پوسيدن و سطح درختان .
×
داراي قدرت تجزيه بالاو براحتي
مادهها سلولزي راكلونيزه مي سازد .
×
داراي رنگهاي جوراجور كلاهك از قبيل
سفيد ، آبي ، خاكستري ، طلايي ، قهوه اي و …
×
قارچ صدفي درختي Pleurotus
osteratus باب جنگهاي درختان سخت چوب
گسترش فراواني دارد .
گونه هاي زراعي
صفت : P,cittinopileatus/
p.Cystidiosus /P.Florida /P.eryngii p.osteratus
ارزش تغذيه اي : داراي اسيدهاي آمينه آزاد ،ويتامينهاي C (gr 144-30 باب 100 گرم
قارچ ) و B و نياسين ، پتاسيم
بالا .
Pleurotus osteratus : (گونه تيپ جنس Pleurotus )
خصوصيات عمومي : روي بستري از
مادهها سلولزي براحتي رشد مي كند. كلاهك ابتدا برآمده ولي سپس پخش و صاف مي شود . قطر
كلاهك از 5 تا 20 سانتي متر متغير است . رنگ از سفيد تا قهوه اي تغير پيدا مي كند.
ساقه بصورت نامتقارن و غيرمركزي به كلاهك پیوسته مي شود.
تختخواب كشت : كاه گندم ، چاودار ، جو وحشي ، آلیاژ مس و روی وسرب ، ساقه ذرت ، نيشكر ،
بقایا پنبه بذر ، خاك اره ، كاغذ زايد .
بازده بيولوژيك
: بسيار اسم و از 60 تا 130 درصد گزارش شده
است .
برداشت : باب اثنا جواني بايد كلاهك ها برداشت شوند، برداشت بصورت خوشه
اي بهتر است . كارگران باب اثنا برداشت بايد از ماسك استفاده نمايند. قارچ ها پس
از استنباط بايد صفت آنی درحرارت يك يا دو درجه سرد شوند و سپس در ظرف مناسب بسته
بندي شوند.
خواص دارويي : اين گونه و ديگر گونه هاي صدفي توليد Lovastatin مي كند كه دارويي مؤثر جهت كنترل كلسترول خون است . اين قارچ در
درمان بيماريهاي كبد و كليه و بيماريهاي روده اي نيز موثر است .
قارچ شاه صدفي:( Pleurotus
eryngii )
شاه صدف ، بابافت
محكم و سفت ،بزرگترين بازدهي را توانگر است . اين قارچ داراي اساس بلند بطول 3 تا 10
سانتي متر وكلاهك 2 تا 10 سانتي متر مي باشد . اين قارچ خاكستري و بر روي ريشه هاي
دفن شده درختان چوبي رشد مي كند. انگل اختياري (Eryngium
campester ) مي باشد .
بستر كشت : چوبهاي درختان جنگلي ، كاه گندم ،كنجاله پنبه بذر ، از كاه
گندم و 10 درصد كنجد پنبه بذر نيز استفاده مي شود.
راندمان : از 5 كيلوگرم خاك اره ، يا خرده چوب حدود kg 1 قارچ برداشت مي شود.
برداشت : زمان برداشت اين قارچ قبل از انحنا پيدا كردن كلاهك ها مي
باشد و كل دوره پرورش حدود 45 روز طول مي كشد .
قارچ شيتاكه
(قارچ جنگل ) Lentinula edodes
اين قارچ بخصوص باب كشورهاي چين ،ژاپن و كره كشت مي شود. باب منابع قديمي چين
روشهاي كشت و تادیب اين قارچ بخوبي مورد بررسي رسم گرفته است . اين قارچ هم بر
روي كمپوست و بازهم بر روي قطعات چوبي درختان كشت مي شود . كلاهك قارچ شي حرف كه پهن و
بين 5 تا 25 سانتي واحد طول مي باشد . داراي سويه هاي مختلف به درازا دوره بازدهي و زمان
تشكيل اندام بازدهي مختلف مي باشد.
بستر و روش كشت : اين قارچ روي چوبهاي خشك درختان مختلف بويژه بلوط ، توسكا،
راش ، بيد و اكثر درختان پخش برگ رویش مي كند. نكته جالب اينست كه تیر درختان جنگلي
با يك پاس تلقيح حرف 6 سال محصول مي دهند. دراين باره قطعات چوب تهيه شده به اندازه
هاي مناسب بريده شده و آنگاه حرف روي تنه آن سوراخهايي ايجاد مي گردد. سپس بذر تهيه
شده كه به سمت پیمانه حبه هاي قند است در اين سوراخها گذاشته مي شود. آنگاه تنه هاي تیر در
اتاقها يا سالن هاي كشت قرار داده مي شوند. درازا دوره پنجه دواني بذر طبقمعمول 30 تا
70 نهار مي باشد. توصيه مي شود براي تشكيل گره هاي اوليه قطعات چوب باب استخر آب كه
پایه تاب آن حدود مي باشد غرق جانب گردد. بعد از حدود 10 روز كلاهك
ها حرف روي قطعات چوب تشكيل مي شود. براي تشكيل بدنه بارده به پرتو نياز دارد.
روش ديگر استفاده
از خاك اره چوبهاي سخت همراه با منابع ازت دار الگو سبوس برنج، گندم مي باشد .
آمیخته بازده رطوبت داده شده و در كيسه ريخته مي شود. سپس بستر ضدعفوني شده بابذر
قارچ تلقيح مي شود.
معمولا حدود 70-
35 نهار براي برثن رواني ميسليوم لازم است ، معمولا در چين اول اجازه رشد بيش از
12-10 كلاهك دريك بلوك داده نمي شود. به اين منظور مي توان بلوك ها را از پلاستيك
برون و در معرض هوا قرار انصاف . در نتيجه اين عمل مسيليوم ها در رویگردان آتمسفر خشك و
كلاهك هاي بيشتري ايجاد نخواهد شد . بعد از اين مي توان تری محيط را براي رشد
كلاهك هاي باقي اسم اسم برد . در اين مرحله معمولا از بلوك هاي 3 كيلويي حدود
500 گرم قارچ برداشت مي شود. پشت از چين آغاز رطوبت بسترها كاهش داده مي شود و بعد
از 10-7 روز بلوكها براي مدت 24 تا 48 گاهنما باب آب شناور مي شوند . آبياري روزانه
حرف پیش از برداشت ضروري است ، تكرار مراحل اوليه توليد تا چند بار صورت مي پذيرد .
معمولا از بلوكهاي 7-6 كيلويي حدود 3 كيلوگرم محصول استنباط مي شود...
آغاز
صناعت جوهرهاي است
كه در اصل هر ايراني به سمت فضل الهي به وديعه نهاده شده است. به همين انگیزه جلوههاي
صناعت در تمام حمایتکننده و مقوله هاي زندگي ايراني مانند: معماري، نقاشي ، خط و كتابت ،
پارچهبافي، قالي وگليمبافي، فلزكاري، سفالگري و ...... در طول تاريخ بروز و ظهور
داشته و دنيايي از زيباييها، ذوق، خلاقيت و ابتكار را پديد آورده است.
يكي از مظاهر
انعكاس هنر ايراني در معماري اين سرزمين است. آرتیست معمار ايراني، از ابتداي كار
و از اثنا بكارگيري آجر كه از مصالح اوليه احداث بنا به شمار ميرفته زيباترين
نقشها و طرحها را هنگام ایجاد ديوارها و
تنپوش قبه ها وگوشواره ها، مقرنسها و طاقنماها خلق كرده است و در روند تكاملي آن
با بند چيني، گلاندازي، گرهسازي و آجركاري آرمیده و رفته، شاهكارهاي بينظيري را
به بود آورده است.
هنگام استعمال از
گچ با خلق گچبريهايي حرف نقوش هندسي، گياهي، دنيايي از خلاقيت را كه باب دنيا بي نظير ميباشد آفريده و در استفاده
از تیر براي پنجره ها و درها با بهرهگيري از فنوني نظير منبت، مشبك، معرق، كندهكاري،
خاتمسازي و نقاشي روي چوب، اعجاز باور نكردني را پديد آورده است.
براي تزيين بناگر از
كاشيهايي نظير يك رنگ، هفت رنگ، معرق، طلايي و .... شيشه و آيينه باب شكلها و رنگها
و ابعاد گوناگون، استعانت جسته و دنيايي از زيبايي و خلاقيت و هنر را عرضه كرده و همه
اينها به دوست حجاريهاي زيبا، بنا هايي
را در جاي جاي ايران بر پا و استوار كرده است.
بری ترديد تحقق
اين تمام زيباييها و خلاقيت جز به مدد عشق به معبود امكانپذير نبود، برایچه كه
بيشترين جلوه آنها را در مسجد، قبله و زيارتگاه ميتوان ديد.
بناهاي مذهبي،
همواره مورد احترام و توجه ملل و اقوام مختلف باب طول تاريخ بوده است، و به لحاظ
همين اهميت، پيوسته كاملترين تجربه هاي هنري هنرمندان برجسته تمام دوره تاريخي در
پرستش معماري و تزيين نقوش به كار رفته باب احداث چنين اماكني بوده است. اين علاقه و
توجه و بخشش سرمايه هاي مادي و معنوي، نه از باب منافع اقتصادي و اغراض مادي، بلكه
بر مبناي كشش و علاقهاي قلبي حرف اصل گرايش فطري مردم به مكاتب الهي بروز كرده
است. چه بسا مردمي كه حرف مشكلات و تنگناهاي اقتصادي قرين بوده، اما باب سرمايهگذاري
براي مظاهر معنوي، از جمله بناهاي وابسته به مقدسات مذهبي، از هيچگونه ايثاري
فروگذار نكرده اند.
بناهاي رفيع و با
شكوهي كه در درازا تاريخ براي معابد، مسجدها و كليساها، سربرافراشتهاند، با يك
اعتبار قلبي و تعشق حقيقي همراه بوده است.
در تاريخ اسلام،
مسجد در رأس توجه مردم، به ويژه هنرمندان معتقد به مباني ديني قرار داشته است. در
دوره هايي كه اثري ازپيشرفتهاي علمي و صنعتي در هيچ كجاي آفاق ديده نمي شود،
برجستهترين آثار معماري جهان، از ميان مسجدها ارجمند در جاي جاي سرزمنيهاي اسلامي بر
جاي مانده است، اگر چاه به سمت علل گوناگون، بويژه هجوم ارتشهاي متجاوز بيگانه به
كشورهاي اسلامي بسياري از ابنيه مهم و مسجدها تاريخي دستخوش تخريب و ويراني شده و
آثار مهم مكتوب و ميراث فرهنگي مسلمين كه اسیر غارت و آتشسوزي باب كتابخانههاي
بااهمیت آفاق اسلام شده است، ما را از گنجينههاي مهمي محروم كرده است، با اين حال
آنچه بر جاي مانده، خود دريچهاي است براي
شناخت عظمت معماري به سمت كار رفته در بناي مساجد بزرگ تاريخي، بويژه ثانیه كه در معماري و كاشيكاري بناها، مظاهر
معنوي و مفاهيم والاي مذهبي چه در انتخاب رنگ و چه در تعیین شكل و فرم بسيار
ماهرانه تلفيق شدهاند، و فضايي به وجود آورده است كه آدم شيفته معنويت را بسوي
خود مي خواند.
فصل اول
- مسجد در
معماري ايران
- عملكردهاي
مسجدها مختلف
- خصوصيات فضاهاي كالبدي مسجد
« مسجد » در معماري ايران.
در صناعت و معماري
ايراني و به ويژه معماري مساجد با تاخت پديده شكل و محتوا يا عينيت و ذهنيت - و در
يك كلام شکل و روح مواجهيم.
هنر معماري داراي
سه جنبه است يكي جايگاه اثر باب آبادی يا معماري شهري ، طراحي خود بنا يا حجم اثر، و
در نهايت هنرهاي خویش به سمت معماري كه شامل مواردي چون نور و رنگ و نقش است، ميگردد
كه اين اخير با آنكه نقشي محوري باب آنچه كه معماري ايراني نا ميده ميشود دارد،
اما در دورههاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيهيي يافته است. حال
آنكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضا سازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نامتجانس
ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد.
انسان- و به سمت تبع
او اثر هنري- موجوديت نمي يابد، مگر آنكه قالب و روحي داشته باشد. قالب و جان دو
وجه منفك يا دوست و تركيبي نيستند، بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون
ديگري موجوديت و معنا نمي يابد. خیر تمام قالبي محمل هر روحي است و نه روحي تاب نشستن
بر تمام قالبي را دارد. اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابد و رویش مي كنند و
مرتبت وجودي مييابند.
در هنر معماري،
اثر و جان حاكم بر جابجايي ثانیه از يكديگر منفك نيستند و نميتوانند كه باشند. نميتوان
فضايي را تخيل نمود، بری آنكه صورت و شمايلي برايش قائل تفرج و به همين عنوان نمي
استطاعت چهره و شمايلي تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. جان فراخ در همنشين با
قالب تنگ همچون انيسش خرد و تحقير ميگردد يا شکل شكسته بر ميدارد. شکل فراخ
نيز ذليل روح حقیر شده، ويرانه ميشود. اين دو تنها بار شد متناسب و همپاي يكديگر،
كارا و زيبنده ميگردند. در فضاسازي ايراني علاوه بر تركيب يا انتزاع حجمي، از
نقوش و صبغه و پرتو پردازي هم، به منظور القاي انتزاع يا تركيب فضايي استفاده شايان
و برازنده توجهي مي شود به اين معنا كه در يك
فضاي راسته، شكست پرتو يا ازهم پاشیدگی نقوش، قطعهاي را مجرد يا گسسته مي نماياند و بالعكس
بدين لحاظ شناخت نقوش و در رأس ثانیه بند بنايي، در فضاسازي ايراني نقشي مؤثر و
ناگزير دارد.
موضوع شکل و روح
باب بيان هنري و فضاسازي معماري، نه ماجراي
راكب و مركب كه بحث بود و موجوديت است. تذهيب كاران باب طراحي، اشكالي را ميآفرينند
كه «مداخل» نام دارد و ثانیه صورت اشكالي است كه «روالت» به هنگام نقشپردازي خود
بخود «بوم آلت» را نيز مد تماشا دارد. و هيچ يك از
آلتهاي «رو» و «بوم» بدون ديگري موجوديت نمييابند. لیک هر مداخلي مناسب هر
زمينهاي نيست. به اين معنا كه تيزي و پخي يا راستگي و نقوس نقش مداخل را، نه
اراده نقشبند كه غرض تماشا او، يعني مكانت و فضا سازي نقش است كه تعيين مي كند.
هرچند كه رنگ و پرتو نيز باب اين نقوش تأثير ناگزير و بسزا دارند، مداخل
نهايتاً در پيچيدهترين و رفيعترين مرتبت
خویش به گره بنايي صفت ميشود. گره در مسير تحول خویش از مداخل تا گره و از گره تا
« گره در گره » و حتي « امپراطور گره » تا آنجا پيش مي جدول كه به شطرنج معماران معروف
ميگردد. اما در اين عرصه همچنان انعطاف و شکل خود را به بوق و طرق مختلف حفظ مينمايد
و به سمت گره كند و تند و نرم و در مواضعي دستگردان مبدل مي شود كه به انضمام رنگ،
قوالبي بازهم شأن و محشور با روح حاكم بر فضا سازي است.
آگاهی حاكم حرف هر
اثر معماري يا شهري، نقشي بنيادين در تحول شخصيت و ادراك حيثيت آن ایز در درازا زمان
و همچنين باب احساس مخاطبان ايفا مي نمايد. نقوش باب فضاسازي نقشي تعيين كننده
دارند. جا سازي مناسب، حرف مجموعه تمهيدات مندرج در آن رمز ماندگاري و موجب
جاودانگي اين رد در طول حيات بشري گرديده است.
كاربرد نقوش در
حيثيت خارجي و فضاسازي دروني هر اثر معماري، مؤثر و بلكه تعيينكننده است. گره
بنايي در ميان نقوش ايراني جايگاهي رفيع و بي مانند دارد، تا آنجا شايد نقش ديگري
همچون گره در فضاسازي معماري ايراني عموميت نيافته و دخيل نگشته است.
عملكردهاي مساجد مختلف
همانگونه كه دين
اسلام، تنها دين عبادت و پرستش و تدقیق به سمت آداب و مراسم عبادي نيست و حوزه نفوذ
احكام و قوانين آن حاوی تمام ابعاد و عرصه زندگي فردي و جمعي است، مسجد نيز، تنها
فضايي ويژه براي عبادت نمي باشد.
بلكه اضافه بر
جلسههاي اندرز و ارشاد مسلمين، حلقهها و مجالس درس و بحث نيز در ثانیه تشكيل ميشد و
ميشود. حتي پس از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري كه فضاي مدرسه به صورتي
جدا و متمايز از سجدهگاه پديد آمد، پیوسته در برخي از مسجدها تدريس علوم مذهبي تا
سده و دهههاي اخير ادامه داشته است. اضافه بر اين اغلب مسجدها سنگر مبارزه
اجتماعي مردم عليه حكام جبار، و كانون انجمن کردن مردم باب هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر
دامنه نوعبهنوع و صفت كاركرد هاي آنها مي توان به چهار گروه طبقهبندي كرد: گروه
نخست، شامل مسجدهاي جامع و مسجدهاي بزرگي ميشود كه میانجیگری سلاطين، وزاء و حكام
ساخته مي شدند. دائره عموم اين مسجدها توسط باني يا مأموران دولتي چهره مي گرفت و
آنان باب اغلب موارد به هر كسي اجازت پيشنمازي يا تدريس در اين مكان را نمي دادند بلكه اشخاصي كه مورد
تاييد باقي قرار ميگرفتند به پایگاه پيشنمازي يا تدريس برگزيده ميشدند. دربرخي از
مسجدهاي جامع، چند پيشنماز همزمان به اقامه نماز ميپرداختند و پيروان هر آیین و
مسلك با اقتدا به پيشواي خود، نماز برگزار ميكردند.
- امت دوم، شامل
مسجد هاي متوسطي ميشود كه میانجیگری بزرگان محلي، علما و يا مشاركت عمومي آدم ساخته
مي شد. باب بسياري از اين مساجد ها براي پيشنماز و ديگر افراد مسجد، پیمان خاصي وجود
نداشت و از محدوديتهايي كه در مسجدها نوع اول ايجاد ميشد، خبري نبود. اگرچه بايد
توجه داشت كه بعضي اوقات، پيرامون هر آیین براي خود سجدهگاه جداگانهاي ميساختند كه
پيشنماز و مدرسان ثانیه از پيروان شاخههاي همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل
مسجد- مدرسهها ميشود. با وجود آنكه تعداد اين مسجد - مدرسه ها بسيار اندك و
انگشت شمار است، اما اهميت آنها از جهت اينكه دو عملكرد عبادي و آموزشي، همزمان و
به سمت موازات يكديگر، هر كدام بخشي از فضاي كالبدي را به خویش اختصاص دادهاند، قابل
توجه است. سجدهگاه و مدرسه بسيار جاذب آقا بزرگ در كاشان ، و مسجد و مدرسه سيد در اصفهان
از بارزترين نمونه هاي اين گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل
مسجدهاي بسيار كوچكي ميشود كه عمدهترين و شايد تنها عملكرد آنها، جنبه عبادي
آنها بوده است و عزب باب آنها نماز بجا آورده مي شد. مثلاً در نايين برخي از
مسجدهاي كوچك هستند كه مساحتي درحدود ده متر مربع دارند. اين مسجدها توسط افراد
خيرخواه در محلهها يا در امتداد پیکر بازار و مراكز اقتصادي ساخته مي شدند.
خصوصيات فضاهاي كالبدي سجدهگاه
مسجدهاي اوليه
بسيار ساده ساخته ميشدند و فضاي كالبدي آنها متشكل از شبستاني بدون در حیات كه در
جلوي ثانیه حياط يا فضاي باز نيمه محصوري بود داشت. بتدريج و با اغماض دوران و روي كار
آمدن حكومتهاي سلطنتي، بر عظمت و شكوه معماري مسجدها افزوده شد.
در ايران، عناصري
از معماري بومي باب فضاي كالبدي مسجدها مورد استفاده رسم گرفت. ايوان، يكي از اين
عناصر بود. نخست، يك ايوان در شبستان اصلي و سپس دو ايوان روبهروي يكديگر كه اغلب
يكي به ورودي اختصاص داشت، به ساختمان مسجد اضافه شد. تعداد اين ايوانها باب مرحلهاي
از تكامل طرح مسجد، به چهار عدد رسيد. عنصر ديگر، بند از چهار طاقيهايي حیات كه
باب پيش از اسلام به سمت عنوان بخشي از فضاي آتشكدهها و آتشگاهها مورد بهرهبرداري
واقع ميشد و پس از اسلام بعضي از آنها به سمت عنوان سجدهگاه مورد استفاده قرار گرفت. اين
عنصر و گنبد به چهره قبه خانه، در بخش شبستان اصلي مسجد به كار گرفته شد و بر
عظمت فضاي مسجد افزود. بدين ترتيب روند شكلگيري فضاي كالبدي سجدهگاه کشیده به تكوين
طرح فضاهاي چهار ايواني شد. طرح فضاهاي چهار ايواني كه پيش از اسلام نيز شناخته
شده بود، متأثر از جهانبيني و دائرهالمعارف ايران باستان و باب ارتباط با جهات چهارگانه
مقدسي كه در ارتباط با فضاي مثالي و توجه به سمت حركت و سير خورشيد، شكل گرفته بود.
الگو سابقالذکر چنان مورد استقبال قرار گرفت كه نه تنها در ساختمان مسجدها، بلكه در
بناي مدرسهها و كاروانسراها نيز به سمت كار برده شد. البته اين الگو بيشتر در مسجدها و
ساير بناهاي بزرگ به كار برده ميشد و عموميت استفاده از آن، مانع از تكوين در
فضاهاي معماري نميشد.
مسجدهاي جامع، از
جنبة روند شكلگيري فضاهاي كالبدي، به تاخت گروه تقسيم ميشوند. گروه اول، شامل
مسجدهايي كه بنا آنها در طول تاريخ
تغيير شكل پذيرفته و در هر دوره، فضاهايي به آنها اتصال شده و بخشهايي از
ثانیه را تغيير شكل دادهاند. مسجد جامع اصفهان نيز كه هستة اولية آن پيش از دوران آلبويه
اسم شده بود، در دورة مزبور و پس از آن باب عهد سلجوقيان و در دورههاي بعد،
پیوسته شاهد تغييراتي باب فضاي كالبدي خود بوده است.
گروه دوم، شامل
مسجدهايي است كه از ابتدا با نقشهاي از پيش طرح شده ساخته ميشدند. و هيچ تغيير
شكلي را نميپذيرفتند. اين مسجدها كه اغلب صفت به دورة صفويه و بعد از ثانیه هستند،
بيشتر به سمت چهره بنايي مجزا از فضاهاي كالبدي پيرامون خود و گاهي بيتفاوت نسبت به
آنچه در برخي از جوانب و اطرافشان وجود داشت، ساخته ميشدند. اين مسجدها با داشتن
يك ورودي عظيم و با شكوه ، خود را از فضاهاي اطرافشان متمايز ميساختند و نظر
بيننده را احضاریه مي كردند.
تزيين بناهاي
مذهبي با آجر كه در زمان سلجوقيان رايج، و در دورة ايلخانان تكامل يافته بوده، در
دورة صوفيان جاي خود را به تزيين پركار و گستردة كاشيكاري داد. تزيين بنا به
طور اصلی آگاه فضاي دروني بنا بود و پوستة خارجي بنا بسيار ساده بود و در اغلب
موردها حرف كاهگل پوشانده ميشد. عزب جايي كه در نماي خارجي تزيين ميشد و خود را
آشکار ميساخت، فضاي ورودي بناگر بود. تزيين ورودي مسجدها و ساير بناها از دورة
ايلخانان به سمت بعد، بسيار مناسبت توجه قرر گرفت. باب اين بناها، فضاهاي ورودي، بسيار
مرتفع و با شكوه اسم ميشد.
بعد از دورة
هخامنشي گنبد، كه در پي نياز و ضرورتي فني - ساختماني، براي تنپوش فضاي بزرگ بدون
استفاده از چوب، باب دوران اشكانيان اختراع شد و در آن دوره و سپس در عهد ساسانيان
در ساختمان كاخها و آتشكدهها مورد استفاده رسم ميگرفت و پس از آن براي پوشش
بخشي از آن فضاي خوابگاه به سمت كار گرفته ميشد به سبب استفاده زياد از آن در مسجدها و
ساير فضاهاي مذهبي موجب شد كه مفهومي سمبليك كسب كند و به آغاز نشانه و سمبلي
براي فضاهاي مذهبي مورد تدقیق رسم گيرد. جنبة نمادي و سمبليت قبه از چنان قدرتي
بهرهمند شد كه امروزه براي بيان جنبة مذهبي ساختمان مسجد ها، مورد استعمال قرار
ميگيرد و هنوز هيچ آخشیج و شكلي نتوانسته است جاي ثانیه را بگيرد و حتي تصور چنين
تحولي در آيندة نزديك دشوار به سمت نظر ميرسد.
مناره: همان سنخ كه از صفت واژه آن بر ميآيد، عنصري جهت تبادل
دادهها از جاده دور توسط آتش، و به طور كلي محل آتش بود و پيش از اسلام كاربرد
داشت. اين عنصر پس از اسلام ابتدا به سمت چهره ساده و منفرد براي خواندن اذان و آگاه
كردن مسلمانان از وقت نماز به سمت كار ميرفت. آخشیج مزبور پس از قرن پنجم و ششم هجري،
پس از پذيرش كاربردي فني باب جنب تارک در وروديها و جنب ايوانهاي اصلي مسجدها و ساير
بناهاي مذهبي، به چهره عنصري نمايشي و تزييني درآمد و جنبهاي نمادي به خود گرفت.
نكتة بسيار بااهمیت در
مناسبت عناصر فوق، اين است كه با بود آن كه امروزه آنها به عنوان سمبل و نشانهاي
از فضاهاي مذهبي آشنا شدهاند، لیک اين امر لزوماً به اين معني نيست كه عناصر
سابقالذکر در دوران گذشته و در همة دورهها و در همة شهرها، داراي چنين مفهومي كه
امروزه دارند، بودهاند؛ تمام چند كه پذيريش صور مشتركي بين مفاهيم و جنبة ادراكي
آنها باب درازا تاريخ ممكن است...
ايجاد قبه : گنبد
عظيم و باشكوه سلطانيه در زمان سلطان محمد خدابنده بين سالهاي 713-703
هجري قمري بنيان نهاده شد . ظاهراً
هنگامي كه اولجايتو (سلطان محمد خدابنده) ،امر به احداث آرامگاه كرد هنوز
يكي از مذاهب اسلام را به عنوان مذهب رسمي انتخاب ننموده بود. باب حدود
سال 709 هجري زماني كه كارِ ساختمان قبه رو به اتمام بود سفري به عراق
بروز و تربت پاك حضرت علي (ع) و امام حسين (ع) را باب نجف و كربلا زيارت
كرد . بنا به قولي بر اثر تشويق و
ترغيب علما و روحانيان بزرگ شيعه كه در آن زمان در دستگاه حكومتي صاحب
منزلتي بودند، اولجايتو مذهب شيعه را به عنوان مذهب رسمي پذيرفت. به
دنبال قبول مذهب تشيع، اولجايتو تصميم گرفت كه آرامگاه خویش را به ائمة
اطهار اختصاص دهد. به اين منظور آهنگ انتقال اجساد پاک آنان را به سلطانيه
داشت تا به رونق تجاري و اهميت مذهب و پايتخت جديد التأسيس خود بيافزايد.
لذا دستور انصاف حرف تزيينات داخلي بنا را كه تا آن روز انجام نگرفته بود، طوري
بپردازند كه باب آن شعاير مذهب تشيع به خوبي مورد استفاده رسم گيرد . به
همين جهت بود كه كلمة «علي» به طور مكرر حرف كاشي در متن آجر نوشته شد
،اما انتقال اجساد ائمه با مخالفت شديد روحانيان شيعه در نجف و كربلا مواجه
شد .
گويند، وقتي مردم نجف و كربلا از
تسليم جسد امامان خودداري كردند، ساختمان سلطانيه دوباره به هدف پيشين
خود يعني آرامگاه اولجايتو اختصاص يافت .
بدين غرض تزيين كلية قسمتهاي داخلي بناگر تجديد و تغيير داده شد .
طرح بناي
اين قبه كه از بناهايي مانند مقبره اسماعيل ساماني و مقبره امیر سنجر در مرو
مکاشفه گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهاي ديگر، باب ايران يا خارج ايران مورد
استفاده قرار افسرده است، مانند و تاج جایگاه در هند،
استاد گنبد
سلطانيه شخصي به نام سيدعلي شاه بود.درميان ابنيه آنكه از همه مهمتر و در
دور ايلخاني در آفاق شهرتي به سزا داشته و هنوز نيز قسمت مهمي از آن به رياست گنبد
سلطانيه يعني مقبره سلطان محمد اولجايتوست وآن ايلخان به شرحي كه سابقا گفتيم
آنراخود در حيات خويش در ساحت بناي شهر سلطانيه كه از 705-713 طول كشيد اسم است.
اين قبه كه در داخل باروي سلطانيه بنائي است مثمن يعني هشت اذن كه طول هر ضلع آن
به هشتاد گز بالغ مي شده وگنبدي كه حرف روي ان بوده 120گز ارتفاع داشته است در
اطراف بناي مزبور پنجره هاي آهنيني ساخته بودند كه يكي از انها داراي 30 ارش اوج داشته است و 115 ارش عرض
بوده آرامگاه اولجايتو, سه باب بسيار عالي منقور
داشته كه آنها را با زیبایی تمام بخطوط ونقوش زيبا مزين كرده بوده اند. داخل وخارج
گنبد اولجايتو از كاشيهاي كبود بسيار براق کار شده بودند . بلندي اين بناي هشت
ضلعي آراسته قريب 50 متر و پیکر اصلي گنبد و تمامي ساختمان با آجر ساخته شده كه روي
آن حرف كاشي فيروزهاي، لاجوردي و آبي تزيين شده است. گنبد از بيرون، يكپارچه
ازكاشي فيروزهاي پوشيده شده و در آیین آن يك نوار پهن مزين به الفبا كوفي، تماس رنگ
مشعشع فيروزهاي را حرف آبي پررنگ لاجوردي، مقرنسها متعادل ميكند. اين گنبد را
طوري ساختهاند كه بدون ساختن ابنيه متصل و جار به سمت آن با ابتكارات هوشمندانه
فشارهاي جنبي قبه را به سمت جانب زمين منحرف كردهاند. در هشت زاویه يعني محل تقاطع
اضلاع بدنه بنا گلدسته هايي به ارتفاع 5/3 متر تعبيه شده كه فشار وارده گنبد
را عموداً خنثي نمايد.
گنبد سلطانيه يكي از بزرگترين گنبدهاي آجري
تاريخي جهان است كه از آن به آغاز شگفتي معماري دوره ايلخاني ياد ميكنند. اين
بناي تاريخي كه بيش از 700 واحد زمان ( قدمت دارد به لحاظ تزيينات آجركاري و كاشيكاري جزء
مختص به فردترين آثار دوره اسلامي است.
داخل قبه را حرف كاشيهاي كوچك ،
موزائيك كاري كرده وبا گچ كاري آماده اند.
از ويژگيهاي ديگر گنبد اين است كه
زير سازي گنبد بلندآوازه «يزدي بندي » صفت است واز نامش پيداست كه از كجا آمده است.
شلنج كه مربع زير قبه را تبديل به دايره مي كند يا نوع گنبدي كه روي سلطانيه زده
شده « چيله » خاص يزد است . خویش گنبد چيله وفن قبه سازي دو پوسته ي پيوسته است. (
گنبد هائي كه به شكل سبد اسم ميشود بسيار استوار است ومثل كاسه اي وارونه ميتواند
روي پاي خودش بايستد )
باب چهار جانب گنبد چند بناي معروف
بود كه مهمتر از همه «دارالسياده –
دارالضيافه و دارالشفاء ودارالادويه» بود.
تزئين روي گنبد از كاشي « زه »
فيروزه اي است باب پائين قبه نقش 5 هاله شروع ميشود. اجرت كاري حرف بندهاي تزئين شده
ديگري است. از اين گذشته خطهاي هندسي ونقاشيهاي بسيار زيبائي داخل قبه براستي
خيره كننده است.
یکی از خصوصیات اصلی ومنحصربه فرد
درگنبد سلطانیه درجداره بودن آن است که از تاخت بستر موازی و مجزا که صرفا با پشت
بندهای اجری آشکار خود بهم مرتبط بوده و همچنین فرم واحدی راشامل میشوند.
از تمام مهمترین اثاری که به
ادا ازگنبد سلطانیه احداث شده گنبدهای کلیسای سانتاماریا دلقیوره میباشد که بیش
از صد واحد زمان ( بعد ازآن ساخته شده است.
اين بناگر با حدود ۱۰ هزارمترمربع تزيينات در مدت ۹ سال ساخته
شد.شايان ذكر است كه گنبد سلطانيه به سمت عنوان
بزرگترين بناي آجري آفاق پس از گنبد سانتاماريا باب ايتاليا و اياصوفيه در استانبول،
سومين گنبد تاريخي دنياست. اين بناگر در دوران ايلخانان مغول و پس از انتخاب سلطانيه به
عنوان پايتخت ايلخانان به دستور سلطان محمدخدابنده ساخته شد. به تصريح منابع
تاريخي و پژوهش هاي باستان شناختي، هدف از ساختن گنبد سلطانيه، بناي مقبره اي براي سلاطين ايلخاني ( و به سمت احتمال زياد سلطان محمد خدابنده)
بوده اما تاكنون به درستي مشخص نشده كه چاه كسي در اين بناي رفيع به سمت خاك سپرده شده
است.
دیرین شناسان در
دخمه بنا چند گور قديمي را به دست آورده اند كه هنوز مشعشع نيست به چاه كساني تعلق
دارد.
در اطراف ثانیه نيز آلبوم اي از بناهاي حكومتي در اندرون برج و بارو اسم شد
كه مساحتي حدود ۱۴ هكتار را باب برمي گرفت. متأسفانه تمامي
اين رد به سمت جز گنبد سلطانيه از ميان رفته اند و باستان شناسان
تنها پايه هاي آنها را از زير خاك بيرون
آورده اند.
قبه سلطانيه ۴۹ واحد طول اوج دارد، اما برخلاف بسياري ديگر از بناهاي
مشابه فاقد پي عميق است. با اين وجود قید محكم است كه در ۷۰۰ سال گذشته
بيش از ۳۰ زلزله ويرانگر را از تارک گذرانده
و پا برجا باقي مانده است .
آندره گدار فرانسوي بناي مزبور را اين گونه
شرح ميدهد:«به کوه طور قطع عاليترين نمونة معماري مغول و يكي از بهترين دست
آوردهاي معماري اسلامي ايران و از نظر فني شايد جالبترين آنان است ».
پروفسور سن
پائولوژي رئيس فرصت دانشكده معماري فلورانس درباره سلطانيه مي گويد: ابتكار ساخت
گنبد دو پوش با قشرهاي تقريبا موازي و نزديك به هم با شکل ساختمانهاي دنده اي و
بافتن آجري كه درساختمان ثانیه به هيچ وجه از اسكلت و مهار استفاده نشده بلكه به طور
خود يار بناي گنبد گرفته و ساخته شده از شهر سلطانيه به سمت گنبد سانتا ماريا دلفيوره
در فلورانس ايتاليا مي جدول و خصيصه فني خود را ارزاني مي بخشد و واقعه بزرگي را در
امر شیرینی و انتقال فرمهاي هنري و پديده هاي فني پديد آورده است.
بلنداي اين گنبد به نحوي انتخاب شده حرف در
گسترش شهر گم نشود. در حقيقت اين بنا، گذشته از عملكردهاي واقعي كه مورد
توجه و مقصود سازنده آن بوده است ، به صورت يك برج نيز عمل ميكرده است
. زيرا كه بناي رفيع گنبد سلطانيه تقريباً در وسط دشت بناگر شده، از هر سو
قابل رؤيت است .
گنبد عظيم سلطانيه حرف فراز بناي هشت گوشهاي
تعبيه شده است. بر روي هر كدام از جرزهاي هشت گانه در بالا، رد منارههايي
به قطر يك متر و به بلنداي 5/3 متر كه با زيباترين معرق كاري مزين شدهاند،
باقي است. داخل اين منارهها پلكان
مارپيچي به عرض 70 سانتي متر كه به حول پهنا 20 سانتي متر ميپيچند طراحي
شده است . اين منارهها تنگی قبه را عموداً خنثي مينمايند. عقايد مختلفي در
مورد انتخاب هشت ضلعي بنا، عنوان ميشود. عدهاي اين انتخاب را به دليل
ايستايي و استحكام بنا دانستهاند، برخي به آن نشانههاي مذهبي و مقدس
دادهاند. آنچه مسلم است عدد هشت، نه مقدس است و نه دليل مذهبي دارد.
صرفاً انتخاب اين طرح از روي محاسبات تجربي معماري و به حافظه مركزيت و
ايستايي و احتمالاً ايجاد ساعت آفتابي باب نظر گرفته شده است و يا بيشتر جهت
نشان دادن تزيينات و زيبايي بدنه قبه در تمام طول روز است .
بنا
داراي هشت پلكان مارپيچي و يا حلزوني است كه در بين جرزها جاي گرفته و
به طبقات بالا و ايوانها راه دارند.
بر فراز چهار ايوان اصلي و بزرگ، چهار پنجرة بزرگ قرار دارد كه روشنايي
داخل بناگر را تأمين ميكنند و همچنين از اين پنجرهها جهت تشخيص زمان نيز
استفاده ميشده است .
معماری گنبد سلطانيه
گنبد سلطانيه باب دوره برپايي
مرتفعترين بناي آفاق بوده و بازهم اكنون نيز يكي از عظيم ترين بناهاي تاريخي جهان به
رقم مي رود . اين بناگر قسمتي از آلبوم عظيمي است كه به سمت ابواب البر مشهور بوده و شامل
بهداری ، بيت القانون ، بيت الحكمه ، دارالياده و ... اين بنا در قوم بازهم كف
حرف فضاهايجانبي آرامگاه داراي پلان چهارگوش مستطيل بوده و امتداد مجموعه در طبقات
هشت ضلعي متمايل به آراسته است .
اين گنبد
از سه فضاي گنبد خانه ، تربت خانه ،سردابه تشكيل شده و از نظر حجمي و تركيب فضا
اين بنا حرف معماري هيچكدام از قبرها اسلامي ايران مطابقت ندارد باب حاليكه اين وضعيت را مي استطاعت با
آئين تدفين مغول كه باب تاخت مرحله انجام مي گرفت ، مطابقت داده و آن را با معماري
تركيبي از مراسم تدفين مغول تبيين نمود.باتوجه به سمت اين راه تفكر گنبد خانه
محل عزاداري به سمت جسد ، سردابه محل نگهداري و تدفين جسد وتربت خانه فضاي مسقف
بالاي دخمه مي باشد .ورودي اصلي آرامگاه اولجايتو در ايوان هاي خو شرقي و شمال
غربي تعبيه شده و كاربرد ايوانهاي شمالي ، شرقي وغربي پنجره مي باشند .پلان فضاي
گنبد سرا متمايل به سمت هشت ضلعي آراسته و درازا هر يك از اضلاع از 06/10 متر تا 16/10
متر متغير است .
قطر گنبد خانه 40/24 واحد طول مي باشد
در اين فضا 8 جرز سنگين با پهنا 32/6 تا 25/7 واحد طول با سطح مقطع 50 متر مربع
قرار افسرده و مهمترين وجه مشخصه تحول معماري از درون سلجوقي به دوران ايلخاني را
نمايش مي دهد . باب حد فاصل اين جرزها ايوانها و بنائي باب دو طبقه اجرا گرديده و
ارتفاع طبقه همكف از رقوم فعلي 7/9 متر و ارتفاع اشکوبه اول از رقوم هم كف 70 /19 واحد طول قابل
پیمانه گيري مي باشد . كف اين جا با استفاده از سنگ رخام سفيد مفروشي بوده است.
قوس ايوانها باب اين فضا پنج و
هفت تند است . در منتهي اليه اين قوسها كتيبه هايي با نوشته احاديث نبوي باب ثانیه نوشته
شده و پس مقرنس كاري زيبايي كه وظيفه ترمپه ها بر ثانیه محول شده پلان هشت ضلعي را به
پلان دايره تبديل نموده و زمينه اجرا قبه را فراهم آورده ا
ومين فضاي مورد بحث آرامگاه
اولجايتو ، فضاي موسوم به تربت سرا مي باشد ،اين فضا به شكل مستطيل با طول
بر 60/17 متر و پهنا 8/7 متر و با اوج 16 واحد طول ، محراب مجموعه را در جرز جنوبي در خود
جاي داده است . تنپوش سقف خاک خانه از سه واحد طاق و تويزه ساخته شده قطر طاق
وسطي كه بزرگتر است 9 واحد طول و طاقهاي طرفين 3 متر برازنده اندازه گيري مي باشد در ارتفاع
0/3 متري از كف ، درگرداگرد آن
كتيبه
اي باب تاخت قلم ريز به خط كوفي مشجر و قلم درشت به خط ثلث نوشته شده
و اطراف كلمات را تزئينات اسليمي آکنده نموده است . بين تريت خانه و حیطه زير گنبد
پنچره بزرگي از مس ذهب قرار داشت كه به مرور دوران از بين رفته و يا به غارت برده
شده است.
سردابه سومين فضايي است كه با
تركيب فضاهاي مذكور افاده معني مي نمايد . اين جا محل قبر اصلي مي باشد . ورودي سردابه
در ايوان جنوبي خاک خانه قرار دارد و حرف تعبير 9 پغنه به پهناي 250 سانتيمتر مي رسد
در وسط اين فضا جایگاه قبر و در طرفين ثانیه دو فضاي كوچك جهت استقرار نگهبانان جلوگيري
از ورود ارواح خبيثه تعبيه شده . بررسي تركيب فضايي اين سردابه و بستگی آن با كل
مجموعه و قابل مقايسه نبودن آن با ساير بناهاي آرامگاهي مي توان چنين استنتاج نمود
كه اين آرامگاه حرف اساس بينش مغول بويژه آئين شمنيت ساخته شده باشد . گنبد
تربت اولجايتو بزرگترين نوع خود در بناهاي تاريخي ايران حرف ارتفاع 50/48 متر و قطر
دهانه 40/24 متر و با ضخامت 160 سانتيمتر حرف روش دو پوششي ساخته شده و فضاي خالي بين
تاخت پوست 60 سانتيمتر مي باشد .
پلكانها
در بين جرزهاي هشت گانه
پلكانهاي مارپيچي وجود دارد كه اشکوبه زيرين را به سمت طبقات دوم و غرفه هاي خارجي و
مناره هاي هشتگانه متصل مي كند . بایست به تذكر است كه اين پلكانها تمام از پايين شروع
نمي شود بلكه فقط تاخت پلكان زواياي شمالي و پلكان ديگر در نماي خارجي واقع شده
است .
پلكانهاي زواياي شمالي به طبقه
دوم راه مي يابد و پلكان سومي بری اتصال به اشکوبه دوم بسوي بالا ادامه پيدا مي كند .
پلكانهاي هشتگانه از اشکوبه سوم ( اطاق هاي خارجي ) ظاهر شده و تا ادامه مناره هاي
هشتگانه ارتقا مي نمايد .
ايوانها
همانطور كه در بالا اشاره شد بر
اضلاع هشتگانه پلان داخلي 8 ايوان رفيع و وسيع به ارتفاع 80/18 و به
پهنا 70/7 متر حقیقت شده اند .اين ايوانها يكنواختي حاصل از وجود جرزهاي قطور ، را
از بين برده و باعث شده كه بناگر زمخت جلوه ننمايد . اين ايوانها در عمق 60/2 و
اوج 9 متري به سمت دو طبقه تقسيم شده است . در اشکوبه آغاز يا همكف ورودي هاي اصلي و ورودي
هاي كوچك فرعي به سمت محوطه هاي عبادتي قرار دارند
ايوان
جنوبي متصل به محوطه اي بلندآوازه تربت خانه است كه در صفحات آينده شرح ثانیه داده خواهد شد . ايوانهاي شرقي و
غربي در انتها داراي درهاي بزرگ مي باشد . در حاليكه در انتهاي طبقه اول ايوانهاي
فرعي يك باب كوچك وجود دارد. سقف طبقه اول داراي قنديل بندي و مقرنسكاري بسيار جالب و
زيبا مي باشد .
اشکوبه دوم اين بخش بوسيله راهروي
پوشيده اي با هم در ارتباطند . بطوري كه مي توان در
اين طبقه تمامي بنا را چرخه زد باب غرفه هاي طبقه دوم انواع
تزئينات و مقرنسكاريهاي ارزنده اي ديده مي شود كه نشانگرذوق و سليقه و
دقت هنرمندان دوره ايلخانيان است .
يكي از خصوصيات اصلي و مختص بفرد
باب گنبد سلطانيه دو جداره وجود داشتن آن است كه از دو بستر موازي و مجزا كه صرفا" با پشت
بندهاي آجري بين خود بهم مرتبط بوده و همچنين شکل واحدي را شامل مي شوند تشكيل شده است
. و اين عزب نمونه در مورد گنبدهائي حرف اسلوب ساختماني فوق الذكر محسوب مي شود و به
نظر اينجانب نمي استطاعت نمونه اي حرف وضع ساختماني فوق الذكر در دنيا يافت كه
صفت به سمت قبل از بناي مزبور باشد . و از اين رو گنبد بالا اهميت شاياني را باب تاريخ
معماري دنيا داراست بطوريكه مدتها بعد از ساختمان قبه سلطانيه چه باب غرب و چه در
شرق رفته رفته آثاري حرف خصوصيات تكنيكي فوق بوجود مي آيد . از جمله مهمترين آثاري
كه به سمت تقليد از گنبد سلطانيه ایجاد شده قبه كليساي سانتاماريا دلفيوره مي باشد كه
بيش از صد سال بعد از آن اسم شده است .
خرید و دانلود محصول
1394/09/13
کتاب , پژوهش , در , اینترنت , با
۸۲ صفحه : ۲.۱۴ مگابایت ۱۳۹۴ ۷ ۵ |